این زن همه صداها را بلد است!
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۲۷۸۶۷
اگر فقط یک بار تولید یک نمایش رادیویی را از نزدیک ببینید، آنچه بیش از همه توجهتان را به خود جلب میکند، اَعمال فردی است که قصد دارد با وسایلی که در اختیار دارد، صدای صحنهها را برای شنونده بازسازی کند. در حقیقت افکتور تلاش میکند به کمک انواع صداهایی که تولید میکند، فضای نمایش رادیویی را به واقعیت نزدیکتر کند و در این مسیر اعمالی شکل میگیرد و وسایلی به کار برده می شود که در نوع خود جذاب است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نرگس موسیپور دختر پرانرژی، خوش اخلاق و به دور از خستگی سالهای قبل رادیو، حالا یکی از قدیمیهای صدا در حوزه افکت است و میگوید در همه نمایشهای رادیویی به همراه همکارش محمدرضا قبادیفر تمام افکتهای آثار نمایشی را با هم ساپورت میکنند.
موسیپور، افکتور باتجربه و قدیمی صداوسیما در گفتوگویی با ایسنا از تجربیات اولین حضورش و علاقهاش به افکت برایمان میگوید.
او ابتدا با بیان خاطراتی از اینکه اصلاً چه شد که وارد این حرفه شد و آیا از همان ابتدا علاقه بود که او را به اینجا کشاند؟ برایمان تعریف میکند: خیلی جالب است بدانید که من در ابتدا علاقهای به افکت نداشتم و بعدها بود که علاقهمند شدم. من سال ۷۹ شنونده رادیو و تلویزیون مرکز مازندران بودم و مشارکت هم میکردم. آن زمان برنامهای با عنوان «گلبانگ ساحل» بود که سه ماه تابستان از رادیو دریای چالوس پخش میشد. آن زمان یادم هست من به همراه دوستان دیگرم که همه بعدها جذب صداوسیما شدند، با تیپهای مختلفی صحبت میکردیم و چون از شنوندههای دائمی برنامه بودیم به همین خاطر برای اختتامیه برنامه در همان سال ۷۹ از ما دعوت کردند و همان جا تهیهکننده به ما گفت فیالبداهه به شکل زنده نمایش اجرا کنید و بعد هم در پایان برنامه به ما گفتند شما میتوانید به واحد نمایش رادیو مرکز مازندران بیایید و تست بدهید.
سختگیریهای پدرم مرا افکتور کرد!
موسیپور حرفهایش را چنین ادامه میدهد: ما همه یک روز آفیش شدیم و تست دادیم و آقای ابوالقاسم عبداللهی که آن موقع کارگردان و سرپرست واحد نمایش مرکز مازندران بود ما را پذیرفت و از ما حمایت کرد. ما به مدت ۹ ماه نشستیم و فقط کارهای بچهها را نگاه میکردیم. من ابتدا به عنوان بازیگر رادیو وارد صداوسیمای مرکز مازندران شدم و بعد بازیگر تلویزیون شدم و چند فیلم و سریال بازی کردم. خلاصه گذشت تا اینکه آقای عبداللهی کار را به آقای رحیمیان سپرد و بعد از آقای رحیمیان، آقای سلمان خطی که الان بازیگر مرکز هنرهای نمایشی رادیو هستند، ایشان به عنوان کارگردان به مرکز ما آمد.
او در عین حال خاطرهای از نارضایتی پدرش برای ورود به کار هنر تعریف میکند و میگوید: پدرم از همان ابتدا مخالف این بود که من وارد کار هنر شوم. وقتی رفتم و تست دادم و قبول شدم پدرم به این شرط اجازه داد که به رادیو بروم که اذان مغرب در خانه باشم. ایشان به دلیل نظامی بودنش سختگیریهای خودش را داشت؛ البته بماند بعدها یکی از مشوقین اصلیام پدرم بود و مرا حمایت کرد اما میخواهم بگویم سختگیریهای پدرم بود که باعث شد من افکتور شوم.
این افکتور باسابقه یادآور میشود: در آن زمانها به واسطه قوانین پدر، باید تا اذان مغرب به منزل میرسیدم. بچههای نمایش هم که حین نمایش تپق میزدند و آن زمان همان جا صدا روی ریل ضبط میشد و مثل الان کامپیوتری نبود، صدابردار ایرادات را ادیت میکرد. مثلاً افکت چای خوردن و راه رفتن که آن موقع نمیآمد و من میدیدم همین باعث میشود کارمان عقب بیفتد و ممکن بود اگر دیر برسم پدر دیگر اجازه کار به من ندهد؛ بنابراین همیشه پیش از اجرای نمایشها متن را میخواندم و وقتی میدیدم صدای در یا راه رفتن داریم خودم همان صداها را اجرا میکردم که وقفهای در کار نیفتد و من دیر به خانه نرسم (با خنده).
از کارم راضیام
این هنرمند رادیو همچنین به حضور ماندگارش در افکت و همکاریاش با سلمان خطی اشاره میکند و ادامه میدهد: من آنقدر این کارها را انجام میدادم که انگار دیگر کار موظفیام شده بود و اگر یک موقع صدایی هم نمیآمد همه به من میگفتند چرا نشستهای؟! اینطور شد که افکت را انتخاب کردم. آقای خطی که آن زمان به مرکز مازندران آمده بود به من میگفت تو استعدادش را داری، کارت را ادامه بده. از آنجا به بعد بود که من کار افکت را در کنار بازی به صورت رسمی انجام میدادم تا سال ۸۸ که آقای آذرنیا، مرحوم صدرالدین شجره و آقای حاجی نوروزی یک ورکشاپ سه روزه نمایش در مرکز مازندران برگزار کردند و آنجا بود که کار مرا دیدند. از من راضی بودند و همان جا از من دعوت کردند که به تهران بیایم و کارم را ادامه بدهم. اوایل فکر میکردم با من شوخی میکنند. وقتی جریان را برای پدرم تعریف کردم با همه سختگیریهایش در کمال تعجب گفت میخواستی قبول کنی! که من همانجا از پدرم رضایت گرفتم اما به دلیل اینکه دانشجوی ساری بودم ونمی توانستم هر روز به تهران رفت و آمد کنم ماهانه و هفتگی به تهران میآمدم و کارهای آقای آذرنیا را میدیدم و برمیگشتم تا اینکه سال ۸۹ درسم به پایان رسید و از سال ۹۰ به شکل مداوم در تهران ماندگار شدم و همزمان با آغاز رادیو نمایش کارم را به شکل مستقل در همان جا شروع کردم.
او در عین حال به این پرسش که آیا الان کارتان را دوست دارید؟ پاسخ میدهد: الان خیلی کارم را دوست دارم و خدا را شکر راضیام.
موسیپور سپس در بخشی دیگر در واکنش به این نگاه که کار افکت همزمان هوش بالا و بدنی قوی میخواهد در توضیح اینکه آیا هنوز به لحاظ فیزیکی خودتان کارهای افکت را انجام میدهید؟ اینگونه میگوید: الان تلفیق این دو است. شما زمانی مجبورید که طراحی کنید اما زمانی مجبورید کارتان را انجام بدهید اما من هر دو را با هم انجام میدهم. در حال حاضر افکتهایی هستند که مربوط به حس مستقیم بازیگر است و همزمان با اجرای نمایشهای رادیویی توسط بازیگر انجام میشود. در عین حال چیزهایی هم هست که غیرمنتظره هستند و نمیشود از قبل ضبط کرد؛ ضمن اینکه هر بازیگری هم راه رفتن و سیستم خاص خودش را دارد.
افکت طی این سالها چه پیشرفت هایی داشته؟
این افکتور و بازیگر رادیو در بخشی از گفتههایش درباره پیشرفتهای حوزه افکت و اینکه آیا الان افکتها به شکل دیجیتالی شدهاند؟ اظهار می کند: گاه تهیهکننده میگوید خودم صدا میگذارم، یک زمانی هم اصلاً تهیهکننده صدا را ندارد و یا فرصتی نیست و سریع باید نمایش را ادیت کند و تحویل بدهد و میگوید خودت تولید کن. ناگفته نماند که در حال حاضر من و آقای قبادیفر تنها دو نفریم که تمام افکتهای رادیو را انجام میدهیم. گاهی اوقات دوست داریم بچههای دیگر وارد این حرفه شوند و یاد بگیرند چون به هر حال دشواریهای خاص خودش را دارد و ما مدام درگیر هستیم اما سازمان صداوسیما به هر دلیلی فعلا نیرو وارد نمیکند؛ ضمن اینکه پیشرفت در این حوزه بستگی به خلاقیت خود افکتورها هم دارد.
دفاع مقدس از همه ژانرها سختتر است
موسیپور سپس در پاسخ به اینکه از میان تمام ژانرهایی که کار کردید کدام ژانر از همه سختتر بوده است؟ بیان میکند: قطعا ژانر دفاع مقدس از همه سختتر است؛ چون اکثراً کاراکترها آقا هستند و صدای پای من باید بسیار محکم و با صلابت باشد و اکثراً هم در جبهه باید روی خاک راه بروید یا مثلاً افتادن از روی کامیون که خیلی سخت است و مدام نیاز به تحرک دارد. ما در افکت کارهایی داریم که حتی فرصت نفس کشیدن هم نداریم و گاهی اوقات لازم است برای یک کار دو افکتور داشته باشیم اما با همان یک افکتور پیش میرویم.
موسی پور در بخشی دیگر از گفته هایش درباره تعامل دوسویه میان بازیگر و افکتور برای همگونی بهتر کار نیز تاکید میکند: به نظرم هر دو باید مچ هم باشند. شنونده نباید متوجه شخص دومی در کار شود و این نیازمند تعامل میان دو طرف است. حواس بازیگر باید به افکتور باشد و در عین حال حواس افکتور هم به بازیگر.
رادیو تئاتر دیگر رادیو تئاتر نیست
این هنرمند رادیو در بخش دیگر گفتوگو با ایسنا به کاستی های بخش رادیو تئاتر اشاره می کند.
موسی پور تصریح می کند: رادیو تئاترهایی که در حال حاضر اجرا میکنیم متاسفانه تعریف بدی از رادیو میدهد و شرایط بهگونهای شده است که اگر گریم و لباس نباشد گویا آن رادیوتئاتر دیگر رادیوتئاتر نیست. گویی میکروفون یک وسیله اضافی در صحنه است؛ در صورتی که نباید اینطور باشد. انقدر به سمت گریم و تئاتر رفتهایم که میکروفون فراموش شده است و انگار مزاحم صورت بازیگر است و قطعا با این کار صد درصد تخیل مخاطبان را از بین برده ایم.
وی همچنین درباره اینکه اکنون بیشتر فعالیتش در کدام بخش است؟ اعلام میکند: بیشتر فعالیتم در رادیو نمایش و مرکز هنرهای نمایشی است. برای رادیو تئاتر هم کار میکنم.
تا وقتی دخترم به دنیا بیاید در صحنه افکت میدادم
در پایان وقتی از او میخواهیم خاطرهای جذاب که طی این سالها از افکت به یاد دارد یا از اشتباهاتی که حین کار برایش پیش آمده برایمان بگوید بیان میکند: سوتی و اشتباه که همیشه هست (با خنده). من از خودم تعریف نمیکنم ولی چون معمولاً آدم صادقی هستم حتی اگر اشتباهی هم حین کار داشته باشم به همه اعلام میکنم و همه را آگاه میکنم. راستش خاطره خاصی یادم نیست. تنها خاطرهای که به خوبی در یاد دارم این است که تا ماه هشتم بارداریام سر صحنه افکت حاضر بودم و کار میکردم. خودم را به در و دیوار میزدم و دخترم در شکمم تکان میخورد و با او سخن میگفتم که «مامان جان نگران نباش افکت است»(با خنده). همه میگفتند نرگس مراقب خودت باش و من میگفتم دخترم میداند من چه کار میکنم، برایش توضیح دادهام. بعدها هم که دخترم «لبخند» به دنیا آمد وقتی او را به رادیو میبردم همیشه خودجوش میکروفون را برمیداشت و صدای پا و تلفن درمیآورد و میگفت میخواهم افکت بدهم.
نرگس موسیپور همچنین از همراهی پدرش و همسرش که همواره او را حمایت کردند و در کنارش بودند تشکر کرد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: فرزاد حسني کریستوفر نولان وزیر ارشاد ليگ قهرمانان آسيا مرکز مازندران رادیو تئاتر عین حال موسی پور افکت ها آن زمان همان جا مرکز ما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۲۷۸۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این گزارشگر تا آخر عمر گاف نداد!
مسعود اسکویی در طول این سالها که در رادیو و تلویزیون گزارشگر و گوینده اخبار بوده است، میگفت که تاکنون هیچ گافی نداده است، راست هم میگفت چراکه او گزارشگری را در کنار زندهیاد بهمنش آموخته بود و در خاطراتش همواره از زندهیاد عطاءالله بهمنش یاد میکرد.
به گزارش ایسنا، مسعود اسکویی صبح امروز ـ چهارشنبه ـ ۱۲ اردیبهشت ماه از دنیا رفت؛ گوینده پیشکسوتی که هر بار با او تماس میگرفتیم با رویی گشوده و صبوری به گفتوگو میپرداخت و پاسخگوی سوالاتمان در حوزه رادیو میشد.
در گزارش زیر گفتوگوی قدیمی با مسعود اسکویی را که از سالها پیش داشتیم، مرور میکنیم. در این گفتوگو او از ۴۶ سال تجربه گویندگی گفته است.
مسعود اسکویی، گزارشگر پیشکسوت به گفتهی خودش از سال ۴۵ استخدام تلویزیون شد و به عنوان گویندهی خبرهای سیاسی در تلویزیون حضور داشت.
سالها به عنوان گویندهی خبر سیاسی کار میکرد و چون هنوز بخش ورزشی از بخش سیاسی جدا نشده بود، اخبار ورزشی را نیز در همان جا میخواند. زمانی که بخش ورزشی از بخش سیاسی جدا شد، به بخش ورزشی خبر آمد و گویندهی ثابت خبر ورزشی تلویزیون در ساعات ۱۹ و ۲۱ شد.
مسعود اسکویی، گزارشگر پیشکسوت رادیو و تلویزیون پس از گویندگی اخبار با گزارشهای ورزشی آشنا شد و شروع به گزارش کردن در کنار عطاءالله بهمنش، گزارشگر پیشکسوت کرد.
خاطره جالب از گزارشگری اسکویی در تلویزیون
مسعود اسکویی روایت میکرد: یادش بخیر یک استادی داشتیم آقای پیمان که همیشه میگفت هر مطلبی که میخواهید چه در رادیو و چه در تلویزیون ارائه دهید، حتما یک بار قبلش بخوانید. اشکال هم ندارد از پشت دوربین، بیننده نگاه کند؛ به هر حال یک خبر تازه در وسط برنامه به دستتان رسیده است.
میگفت، تلویزیون اوایل، ساعت شش تا هشت دو ساعت برنامه داشت که یک ربع آن خبر بود. از سریال و فیلم هم خبری نبود. یک روز وقتی خبرهایمان تمام شد در پایان خبری را به من دادند که نوشته بود «توجه بفرمایید امروز در ایتالیا جوانی با اتومبیل تصادف کرد و یک ... قطع شد» با توجه به اینکه قبلا این خبر را نخوانده بودم، شروع کردم این خبر را برای بینندگان بخوانم و در فکر خودم گفتم باید پایش باشد که قطع شده است؛ در حالی که زمانی که جملهی بعد را خواندم این بود که پلیس پس از پنج ساعت جستجو «گوش» اش را پیدا کرده است!
به خنده میگوید: بالا خواندیم پا و پایین خواندیم «گوش» حالا جواب بیننده را چه میخواهیم بدهیم!؟
اولین گزارشگر تنیس و سوارکاری در ایران هستم
اسکویی اولین گزارشگر تنیس و سوارکاری در ایران بود. اتومبیلرانی، مسابقات ورزشی مثل فوتبال و فوتسال نیز از جمله ورزشهایی بود که گزارش میکرد.
خاطراتش را چنین یادآور میشد: «در آن زمان چون ۱۵ نفر بیشتر نبودیم، در گروه ورزش تلویزیون اکثر برنامهها را گزارش میکردیم. فوتبال هم گزارش میکردم و ضمن اینکه گزارش میکردم اخبار هم میخواندم. تا اینکه پس از انقلاب سال ۱۳۶۸ من را به رادیو آوردند. خیلی سخت بود ولی خوب به رادیو آمدم.
این پیشکسوت رادیو میگوید: ضمن اینکه برنامهها را در رادیو اجرا میکردم، مسابقات را نیز گزارش میکردم؛ البته بیشتر مسابقات والیبال و تنیس را گزارش میکردم و به همراه تیمها به کشورهای دیگر میرفتم. در تهران هم مسابقات مختلفی بود که میرفتم و گزارش میکردم.»
فوتبال ایران و استرالیا خیلی برایمان هیجان داشت
اسکویی دربارهی جذابترین گزارشی که تاکنون از او به یادگار مانده است، صحبت کرده و گفته بود: البته تمام مسابقاتی که گزارش میکنیم برای ما جذاب است؛ اما خاطرم هست زمانی که مسابقات والیبال جام ملتهای آسیا در کشورمان بود که تیمهای خارجی هم آمده بودند، بسیار برایم جذاب بود. به ویژه اینکه قهرمان جام ملتهای آسیا شدیم.
او همچنین بازی فوتبال ایران و استرالیا را جزو جذابترین گزارشهای کاریاش خواند و گفت: در این بازی من، مجری و گویندهی برنامه بودم؛ یعنی گزارشگر نبودم اما بسیار هیجان داشت و خیلی اثرگذار بر روی کارمان بود.
به کار گویندگی بسیار عشق میورزیدم
اسکویی همچنین با اشاره به اینکه زمانی که به تلویزیون وارد شد، جوانی ۲۴ ساله بود و هنوز آن پختگی لازم را پیدا نکرده بود، اظهار کرده بود: هرچه جلوتر میرفتم در حین کار، به کار گویندگی بسیار عشق میورزیدم. گویندگی هم در تلویزیون و هم در رادیو؛ اکنون هم که تا به اینجا رسیدهام همین حس را دارم. از دل و جان گویندگی و کارم را دوست دارم و کم کم سعی کردم پیشرفت کنم به رادیو آمدم و اکنون به اینجایی که هستم رسیدم.
در شهرستانها گزارشگران بیطرفانه گزارش نمیکنند
این گزارشگر قدیمی تلویزیون و رادیو در ارتباط با گزارشگران جوان امروزمان در شبکههای مختلف رادیویی و تلویزیونی اظهار کرده بود: مسالهای که گزارشگران جوان ورزشی باید در نظر داشته باشند، بیطرف بودن است. حال با توجه به اینکه هر کسی ممکن است علاقهای به تیمی داشته باشد اما در گزارشش نباید این امر نشان داده شود. باید طوری گزارش کند که بیطرف باشد. اگر در رادیو گزارش میکند، باید شنوندهی خود را حفظ کند و اینکه در رشتهای که گزارش میکند، باید مطالعهی زیادی داشته باشد.
او افزوده بود: متاسفانه در شهرستانهای ما به چشم میخورد که گزارشگران ما بیطرفانه گزارش نمیکنند. در تلویزیون به دلیل اینکه ۷۰ درصد تصویر است و ۳۰ درصد گوش کردن، گزارشگر هر چه بگوید و بیننده هم هر چقدر دقت کند، ۳۰، ۴۰ درصد بیشتر نمیگیرد؛ به دلیل اینکه حواسش همه به تصویر است. اما در رادیو ۱۰۰ درصد گوش است؛ بنابراین باید گزارشمان نسبت به تلویزیون متفاوت باشد.
اسکویی بار دیگر تاکید کرده بود: مسالهی بیطرفی خیلی مهم است که متاسفانه در شهرستانها میبینیم و خیلی واضح است. این جانبداری در تمام رشتهها از جمله فوتبال، والیبال، بسکتبال، هندبال و همه اینها کاملا به چشم میخورد.
اسکویی با توصیه بر اینکه در تلویزیون گزارشگر نباید زیاد صحبت کند به دلیل اینکه تصویر به کمکش میآید، خاطرنشان کرد: متاسفانه گزارشگران جوان شهرستانی ما همین طور هزار ماشاءالله پشت سر هم در تلویزیون صحبت میکنند.
با اطلاعات کافی مسابقه را گزارش کنیم
اسکویی با توصیه نسبت به اینکه گزارشگر باید مطالعهی زیادی داشته باشد و بداند جریان بازی از چه قرار است، گفته بود: الان مثل گذشته نیست، یک بچه پنج، شش ساله هم میتواند از من ایراد بگیرد. کوچکترین اشتباه و غلطی که داشته باشیم تماس میگیرند و میگویند. خیلی باید حواسمان جمع باشد و دقت و مطالعه کنیم و با اطلاعات کافی مسابقه را گزارش کنیم.
تاکنون هیچ گافی ندادهام/با دل و جان کار کردیم
اسکویی از سال ۴۵ در تلویزیون بود و سپس در سال ۶۸ به رادیو آمد. تاکید میکرد که تاکنون هیچ گافی ندادهام، اینکه چیزی را جابه جا بگویم، نه این کار را نکردهام. نمیخواستم هیچ ایرادی از من نه در تلویزیون و نه در رادیو گرفته شود.
او دربارهی افتتاح رادیو ورزش گفته بود: رادیو ورزش هشت تیرماه سال ۷۸ افتتاح شد و آقای جهانی، ندیری، شادابی و من چند نفری بودیم که به عنوان موسسان و بانیان شبکه ورزش حضور داشتیم. همگی با دل و جان کار کردیم و امروز شبکه ورزش جای خود را در بین همه باز کرده است.
در پخش بعضی از جمله فوتبال و جام جهانی حتی از تلویزیون جلوتر هستیم
اسکویی به رادیو بسیار عِرق داشت؛ «به جرأت میتوانم بگویم در پخش بعضی مسابقات، از جمله فوتبال و جام جهانی، رادیو ورزش از تمام رادیوها و حتی از تلویزیون جلوتر است؛ به عنوان مثال زمانی که به همراه تیمها به مسابقات کانادا رفته بودم، در مسابقات وزنهبرداری آقای رضازاده مسابقه داشت و من هم با یک موبایل گزارش میکردم. اما در تلویزیون اینگونه نیست وقتی در المپیک ۲۰ رشته داریم تلویزیون نمیتواند پخش مستقیم همزمان داشته باشد. اما ما در رادیو همزمان میتوانیم پوشش دهیم؛ بنابراین در اینجا از همه جلو میافتیم.»
ما شدیم شبکه ماشین! کسی از ما قبول نمیکند درجا بزنیم
این گزارشگر پیشکسوت با خنده چنین اظهار کرده بود: ما شدیم شبکه ماشین! همه برنامههایمان را گوش میدهند؛ البته مخاطبان انتظار پخش مستقیم همه مسابقات را از ما دارند و این کار ما را یک مقدار سخت کرده است. باید دقت کنیم از اینکه هستیم بالاتر برویم.
اسکویی با بیان اینکه تا چه میزان دامن زدن به حاشیههای ورزشی در دستور کار رادیو ورزش است؟ گفته بود: ما در حال حاضر کاری میکنیم حاشیهمان کمتر باشد و به اصل قضیه بپردازیم. در موارد مختلف برنامههای علمی داریم که شاد هستند و واقعا یک تلاش همهجانبه است؛ به گونهای که کسی نمیتواند بگوید ما ساعتها استراحت و بیکاری داریم، همه در تلاشند و ارتباط زیادی با مسؤولان و دستاندرکاران ورزشی داریم بلافاصله موضوعات و انتقادات را مطرح میکنیم. با توجه به کارهایی که انجام میدهیم کسی از ما قبول نمیکند درجا بزنیم.
احتیاج به رادیو ورزش ۲ داریم
او با اشاره به اینکه یک رادیو به مدت ۲۴ ساعت برای ما باز هم کم است، با توجه به اینکه برنامههای خیلی متنوعی داریم، گفته بود: زمانی که پخش مستقیم داریم برنامههایی که در آن ساعت پخش میشوند پخش نمیشوند، به هر حال بیننده توقع دارد برنامهی خودش را پخش کنند و این برنامه هم شنوندهی خاص خودش را دارد. در اینجاست که احتیاج به شبکهی دیگری تحت عنوان «رادیو ورزش» داریم تا اینگونه برنامهها در ساعات مشخص خود پخش شوند. خوب است اگر «رادیو ورزش ۲» ایجاد شود، در این صورت هم شنوندههایی که برنامه دوست دارند، گوش میدهند و هم شنوندههایی که پخش مستقیم مسابقات را دنبال میکنند گوش میدهند.
اولین گزارش فوتبالم در کنار استادم آقای بهمنش بود
مسعود اسکویی سپس از همکاریاش با عطاءالله بهمنش گفته؛ «در تلویزیون قبل از انقلاب با آقای بهمنش همکاری داشتم، مسابقات مختلفی رفتیم که او گزارش میکرد و من هم در کنارش بودم. اولین گزارش من در سفر به کویت و بازی پرسپولیس با تیم القادسیه و دو تیم دیگر بود که از طرف تلویزیون من و آقای بهمنش رفته بودیم من در آنجا برای اولین بار بود که گزارش فوتبال میکردم ۱۰ دقیقه آقای بهمنش گزارش میکرد پنج دقیقه هم من گزارش میکردم.»
او در پایان گفتوگویش با ایسنا بار دیگر تاکید کرده بود: خیلی سخت بود که از تلویزیون به رادیو آمدم اما حالا با جان و دل گویندگی و کارم را دوست دارم و تاکنون که به اینجا رسیدم، بسیار به کارم عشق میورزم.
انتهای پیام